به گزارش سلام لردگان به نقل از خبرگزاري فارس، گلايه داشت ولي شرايط را مساعد نميديد که بي پرده حرف بزند، شايد نگران بود که مورد قضاوت قرار بگيرد، شايد هم تبعات طرح گلايه هايش بر ائتلاف فعلي اصلاحات ـ اعتدال گرايان مانع مي شد همه نظراتش را رسانهايي کند.
از حال و هواي 22 خرداد پرسيدم و چرايي و چگونگي انصرافش، اينکه روحاني هم به نفع او کنار ميرفت؟ پرسيدم که چه شد اصلاحات کانديداي ميانه رويي چون حسن روحاني را انتخاب کردند و اصول و دلايل شان براي اين ائتلاف چه بود، چرايي نام نبردن از روحاني در بيانيه اش، نرفتن به دولت روحاني، ارزيابي عملکرد چندماهه دولت تدبير و اميد، علت نرفتنش به مرکز تحقيقات استراتژيک نظام، برنامههاي بنياد اميد ايرانيان و … مهمترين محورهاي مصاحبه ما با محمدرضا عارف است.
مصاحبه با او که اين روزها به شدت درگير امور بنياد امور ايرانيان است سه بخش داشت انتخابات رياست جمهوري و کناره گيري اش از رقابت ها شايعات داغ آن روزها، ارزيابي کارنامه دولت روحاني و برنامه اصلاح طلبان براي مجلس آينده.
ماجراي انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوري را با هم دوره کرديم اما پاسخ بسياري از سوالاتم را در مباحث انتخابات مجلس آينده و برنامه او و دوستانش براي اجماع در اين انتخابات گرفتم. پاسخي که در شرايط اجتماع و چگونگي ائتلاف ها بود، شرايطي که به گفته او به ائتلافي غير مدون ميان اصلاح طلبان با روحاني انجاميد که نامشخص بود و اصلاح طلبان نمي توانستند در دولت روحاني سهمي بخواهند يا ادعايي بکنند.
در لابه لاي مصاحبه مدام تأکيد مي کرد که همه حرف هايش را روزي خواهد گفت نه براي اينکه به رخ بکشد که درست پيش بيني مي کرده است، به خاطر اينکه مردم بايد واقعيات را بدانند. اصرارش بر طرح خيلي از موضوعات پشت پرده در فرصتي مناسب آنقدر پررنگ بود که پاسخ برخي سوالات فقط به لبخندي گذشت.
حرف بسياري داشت، آنچنان که در بازخواني شب کناره گيري اش از کانديداتوري در انتخابات رياست جمهور چندين بار گوشزد کرد « اين را براي نخستين بار است که مي گويم». براي همين هم بود که فکر کردم عنوان مصاحبه را بگذاريم نخستين هاي عارف در گفت و گو با « اعتماد»
« انتظار داشتم روحاني از من مشورت بگيرد، اميدوارم روحاني درباره وعده هايي سياسي اش به مردم گزارش دهد، تصميم انصراف را ميان زمين و آسمان گرفتم، نام نبردن از روحاني استراتژي من بود، اصلاح طلبان هم فکر نمي کردند انصراف دهم، فرصتي نداشتم به تلفن محمد خاتمي پاسخ دهم، ائتلاف مدوني نداشتيم که ادعايي در دولت بکنيم، براي رفتن به مرکز تحقيقات مجمع تشخيص مصلحت نظام پيشنهاداتي داشتم که نپذيرفتند، دولت در اين چند ماه، مي توانست بهتر عمل کند، روحاني و دولتش تعهدات و وعده هايشان به مردم را فراموش نکنند، مجوز روزنامه ايرانيان اخيرا صادر شده است.» اينها مهمترين فرازهاي مصاحبه با عارف است.
مصاحبه با محمدرضا عارف، در يکي از روزهاي برفي پايتخت با استقبال گرم اما در ساختمان پر رفت و آمد بنياد اميد ايرانيان انجام شد که مشروح آن در پي ميآيد.
از 22 خرداد ماه شروع کنيم که شما نيمه شب بيانيهاي صادر و اعلام کرديد به درخواست سيدمحمد خاتمي از ادامه حضور در رقابت هاي انتخاباتي کناره گيري مي کنيد، داستان چرايي و چگونگي کنارهگيريتان را تعريف ميکنيد؟
به نظرم بهتر است که پاسخ به اين سئوال را به اين صورت بدهم که چرا کانديدا شدم؟ مي دانيد که سه دهه در خدمت انقلاب و مردم بوده ام و همواره سعي کردهام در هر حوزهايي که مشغول فعاليت هستم همه توانم را براي ارتقا و پيشرفت حوزه مورد فعاليتم به کار بگيرم و حتي الامکان تلاش کرده ام که حاشيه ساز هم نباشم، فکر مي کنم اکثر افرادي که از من شناخت دارند قبول دارند که هيچ وقت فرد حاشيه سازي نبوده ام و حتي اگر اختلاف نظر از درون تشکيلات و با رعايت سلسله مراتب موضوع را بيان کنم و کارم را بدون حاشيه انجام دهم و بي مهري ها را هم تحمل کنم.
شرايط کنوني کشور بعد از وقايع سال 88 نگران کننده شده بود. اين مسأله را از بعد سياسي و جناحي مطرح نمي کنم. با نگاه ارزشي و اعتقادي که موضوعات را دنبال مي کردم و به خصوص ارتباط نزديکم با قشر جوان و دانشجويان حس کردم که جوانان در حال فاصله گرفتن از رازش ها و انقلاب هستند و کم کم مهمترين سوال و چالش شان اين مي شود که چرا انقلاب کرديم و انقلابي که بنا بود و بايد الگوي جهاني شود زير سوال مي رفت. طبيعتا همه دلسوزان بايد هر چه در توان داشتند عرضه مي کردند. من با رايزني هايي که به خصوص با نسل جوان انجام دادم احساس کردم مي توانم اندوخته هاي سه دهه کار در حوزه هاي مختلف علمي، سياسي، فرهنگي و اقتصاديم را به ميدان بياورم. در انتخابات سال هاي 84و88 هم مطرح بود که کانديدا شوم که ان شاء الله زماني به اين پرسش پاسخ خواهم داد که چرا در آن دو انتخابات نيامدم و چرا سکوت کردم، براي خيلي ها سکوت کردم، براي خيلي ها سکوت و نيامدن من جاي سوال است. ولي حقيقتاً در اين دورها حساس کردم تکليف شرعي و ملي ام است که به ميدان بيايم و اعتبار و اندوختهاي که تمام سرمايه ام است را عرضه کنم، در شرايطي که فضا به شدت امنيتي بود و برخي هم به فکر عدم حضور و مشارکت در انتخابات بودند يا بحث تحريم و کنار کشيدن از انتخابات مطرح مي شد. خوشبختانه در نخستين قدم بحث تحريم را شکستيم. نگاهم بيتشر معطوف به اين بود که اميد مردم را به انقلاب و پيشرفت کشور باز گردانم چون سرمايه اصلي کشور ما مردم هستند. نکتهاي که من بر آن تأکيد داشتم اين بود که بايد از حوادث 88 درس بگيرم و نگذاريم اين حوادث تکرار شود چون هزينه هاي زيادي را کشور متحمل شد . خوشبختانه با حرکتي که در سطح محدود با همراهانم انجام داديم متوجه شديم مي توانيم در اين راه موثر واقع شويم.
از سوي ديگر براي آنکه نشان دهم شخص « من » مطرح نيست و مشارکت پرشور در انتخابات هدف اصلي ما است بحث اجماع را به صورت جدي مطرح کردم. به همين دليل در ارتباط با کانديداتوري آقايان خاتمي و هاشمي اعلام کردم هيچ وقت با اين دو بزرگوار رقابت نمي کنم و همچنين از همان ابتداي حضور اعلام کردم که به هر اجماعي تحت محوريت آقاي خاتمي به عنوان رهبر جريان اصلاحات، تمکين خواهم کرد که البته اين موضع من موثر واقع شد و فضا را مثبت تر کرد اما باز هم يک مقدار نگراني هايي مطرح بود اما با تکيه بر اجماع جلو آمديم. روند به سمتي مي رفت که خوشبيني به حضور مردم روز به روز بيشتر مي شد . ما خوشبين تر شده بوديم و انتظارمان حضور حداقل 70 درصدي مشارکت مردمي بود. به دنبال اين بود که بحث تصميم گيري براي برد را مطرح کردم و هدف اصلي هم پيروزي حداکثري بود در نهايت هم بر اساس مکانيزمي قرار شد از ميان من و آقاي روحاني يکي در صحنه بماند.
چرا آقاي روحاني انتخاب شد و مکانيزم انتخاب چه بود؟
اجازه بدهيد فعلا به اين موضوع وارد نشويم و به نظرم ضرورتي هم ندارد که در اين مقطع به جزييات بپردازيم. با رويه اخلاقي که در پيش گرفته بودم و مطرح کردم به اين تصميم احترام گذاشتم.
چه زماني در جريان قرار گرفتيد که براي پيشنهاد کناره گيري به شما تصميم گيري شده است؟
عصر روز دوشنبه 22 خرداد نامهاي از طرف آقاي خاتمي دريافت کردم. بعد از شرکت در همايش باشکوهي که در سالن خيابان حجاب برگزار شد نشست مفصلي با مشاوران و همراهانم داشتم و به اين جمع بندي رسيدم . رويکردمان از ابتدا انجام تکليف و تلاش براي حضور پرشور مردم در صحنه انتخابات و آشتي با صندوق هاي رأي بود.
به همين دليل هم به پيشنهاد ارائه شده تمکين و بيانيهاي صادر کردم . در بند اول بيانيه تأکيد داشتم که به احترام آقاي خاتمي به عنوان رهبر جبهه اصلاحات و تمکين از جمع بندي مطرح شده، به قول اخلاقي خود عمل مي کنم و کناره گيري کردم. در متن بيانيه آگاهانه تلاش کرديم شانس پيروزي آقاي روحاني را بالا ببريم.
شما اشاره کرديد که متن بيانيه را آگاهانه براي افزايش شانس پيروزي حسن روحاني نوشتيد اما در اين بيانيه اشارهاي به نام آقاي روحاني نکرديد و گفتيد که به خاطر او کناره گيري مي کنيد، شما فقط اعلام کرديد به خاطر تمکين از رهبر اصلاحات کناره گيري مي کنيد، چرا اعلام نکرديد به نفع آقاي روحاني کنار مي رويد؟
اگر دقت بفرماييد صراحتاً در بند دو بيانيه گفتم انتظارم اين است که هر چه نظر آقاي خاتمي است انجام بشود، در عين حال برداشت ما از فضاي انتخابات و اردوگاه رقيب اين بود که اگر خيلي صريح و شفاف به نفع آقاي روحاني کناره گيري اعلام مي شد رقباي ما هم به اجماع مي رسيدند. تحليل ما اين بود که رقيب به دنبال اين است که بداند در نهايت من به صراحت اسم آقاي روحاني را مي برم يا نه؟
يعني اين هم يکي از استراتژي هاي اصلاح طلبان براي پيروزي حداکثري بود؟
نه، اين استراتژي خود من بود، از اين استراتژي کسي جز نزديکان من با خبر نبودند و اين را براي نخستين بار است اعلام مي کنم و کسي هم نمي دانست که ما تعمدا براي به اجماع نرسيدن رقباي خود اين گونه اقدام کرديم.
نگران نبوديد که اين استراتژي جواب معکوس بدهد چون شما سر صندوق اشاره کرديد که به نفع آقاي روحاني کنار ميرويد؟
نه، من روز پنجشنبه در بيانيه دوم گفتم که مردم به کسي رأي مي دهند که تفکر اصلاح طلبي و اعتدال را قبول دارد که واضح و روشن بود اين فرد کيست.
اين کناره گيري به رقيب هم مي فهماند که منظور شما چه کسي است و هدف اصلاحات اجماع نهايي است، فکر نمي کنيد که اين موضوع حداقل برايشان قابل حدس زدن بود؟
رقبا تحليل شان اين بود که من تا پايان مي مانم، آنها فکر نمي کردند من به نفع آقاي روحاني کناره گيري کنم حتي برخي از دوستان اصلاح طلب هم فکر نمي کردند من چنين کاري انجام دهم.
شما که پيشتاز ائتلاف بوديد و اعلام کرديد نخستين نفري بوديد که بحث اجماع را مطرح کرديد چرا برخي اصلاح طلبان تصورش را نمي کردند که شما به نفع آقاي روحاني کناره گيري کنيد؟
برخي دوستان اصلاح طلب تجربه انتخابات هاي 84و88 را ملاک تمامي قضاوت هاي خود قرار داده بودند و بر اساس آن اميد به اجماع و ائتلاف نداشتند. همان گونه که تصور پيروز شدن در انتخابات برايشان غير قابل باور بود. اما از آنجا که مهمترين شعار من اخلاق مداري بود و هدف برنده شدن مردم و تفکر اصلاحات بود چنين کاري اتفاق افتاد.
درباره کناره گيري شما شايعات بسياري مطرح شد، مثلا گفتند عارف نمي خواهد کناره گيري کند، مي گفتند شما حتي به تماس هايي که از طرف آقاي خاتمي گرفته مي شد هم پاسخ نمي داديد. فرآيند تصميمگيريتان براي کناره گيري را مي توانيد بيشتر توضيح دهيد؟
ساعت 5 يا 6 عصر 22 خرداد ماه بود و من در سفر انتخاباتي در شيراز براي سخنراني آماده شده بودم و در حال رفتن به جايگاه بودم که گفتند از طرف آقاي خاتمي تماس گرفته شده است. در آن زمان حقيقتا فرصتي براي پاسخگويي نبود و مردم منتظر سخنراني بودند، بعد از آن بود که خبر دادند آقاي خاتمي يادداشتي براي من فرستادند که البته به صورت نمابر در پايان سفر من به شيراز به دستم رسيد. در مسير بازگشت به تهران بوديم که در هواپيما نمابر آقاي خاتمي به من داده شد که البته خيلي کم رنگ بود و خواندن دقيقش هم سخت بود. آن نامه يک پيش زمينهاي از درخواست آقاي خاتمي به من داد. لذا تصميم گيري درباره اين درخواست را به بازگشت به تهران موکول کرديم. بعد که به تهران آمديم به همايش سالن حجاب رفتم و اين همايش هم به صورت باشکوهي برگزار شد و من در آن همايش موضع شفافم را مبني بر اينکه هر آنچه آقاي خاتمي به عنوان مدير پروژه اجماع به نتيجه برساند خواهم پذيرفت. و در نهايت پس از پايان همايش در شب 22 خرداد بود که با مديران ستادم نشستي برگزار کرديم و تصميم بر اين شد تا کناره گيري کنم.
پس از اينکه در جريان درخواست آقاي خاتمي براي کناره گيري به نفع حسن روحاني قرار گرفتيد چه احساسي داشتيد؟
من پيروزي تفکر اصلاح طلبي برايم مطرح بود و از اينکه زمينه پيروزي تفکر اصلاح طلبي اعتدالگرايه به وجود بيايد و من هم سهمي در اين روند داشته باشم خوشحال بودم.
يعني پس از آن همه تلاش و تکاپو براي شرکت در انتخابات و حمايت هاي هوادارانتان در فضاي پرشور تبليغات انتخاباتي لحظهاي هم احساس ناراحتي نکرديد؟
خدا ميداند در طول اين سي و چند سال خدمتم در نظام جمهوري اسلامي ايران هيچگاه سمت و مقام برايم مهم نبوده و هدفم خدمتگزاري به انقلاب و مردم و اداي وظيفه بوده است. در اين انتخابات اگر فرد ديگري که مي دانستم هم به تفکر اصلاح طلبي نزديک است و هم ميتواند گره از مشکلات مردم باز کند حضور پيدا مي کرد اعلام کانديداتوري نمي کردم و معتقدم اگر در يک حکومت مردمي ـ معنوي مسئووليتي از دوش انسان برداشته شود جاي خوشحالي هم دارد.
«در اين هفت، هشت ماه اخير لحظه اي شده است که با خودتان بگوييد کاش کنار نمي کشيديد و تا پايان کار در رقابت ها مي مانديد؟
به گذشته هرگز اينچنين نگاه نميکنم، معقدم « الخيرفي ما وقع» يعني مطمئنم که خيري در کناره گيري ام بوده است اگر چه تشخيص من چيزي ديگري بود به همين دليل احساس مي کنم که تصميمي که گرفتم خير بوده است و همواره نگاهم به آينده است و در گذشته متوقف نمي شوم.
گفتيد که تشخيص شما چيزي ديگري بوده است، آيا نظرتان را با گروهي که براي انصرافتان به جمع بندي رسيده بودند در جريان گذاشتيد تا شايد قانع شوند؟
در مقطع فعلي نميخواهم به اين موضوع ورود پيدا کنم اما دوستان به جمع بندي رسيده بودند و تصميم شان را گرفته بودند.
فکر مي کنيد اگر پيشنهاد کناره گيري به آقاي روحاني داده مي شد ايشان مي پذيرفت به نفع شما کنار برود؟
در زمان مطرح شدن کانديداها چهار کانديدا از جريان اصلاحات بوديم و بنابراين بود که به اجماع برسيم و يک نفر معرفي شود که همان ابتدا با عدم ثبت نام و نفر کناره گيري کردند و عملا دو نفر مانده بوديم که يک نفر هم صلاحيتش تأييد نشد و تنها من مانده بودم. جمع بندي هم روي من بود و اجماع هم حاصل شده بود. البته من قبل از اينکه بدانم روي چه کسي اجماع مي شود موضوع اجماع را مطرح کرده بودم. اين، ائتلافي بين اصلاح طلبان و اعتداليون بود اما اينکه آقاي روحاني عمل مي کرد يا نه را نمي دانم.
چيزي هم در اين باره از گوشه کنار و دوستان تان نشنيديد؟
چرا ( مي خندد) مهم اين است که به من پيشنهاد شد و پذيرفتم. من وکيل ديگران نيستم.
شما آقاي روحاني را کانديداي اصلاحات نمي دانيد؟
ايشان در ابتدا در ميان کانديداهاي اصلاح طلبان مطرح نبود.
شما به نفع آقاي روحاني کناره گيري کرديد، آيا به ايشان هم رأي داديد؟
بله، من اعلام کردم که به کسي رأي مي دهم که کانديداي نهايي اصلاحات است و راه اعتدال را در پيش دارد.
شما به عنوان کانديداي اصلاح طلبان پايگاه اجتماعي خوبي داشتيد اما به خاطر شرايط پيش آمده به نفع آقاي روحاني که به عنوان يک چهره ميانه رو و معتدل شناخته مي شود از عرصه انتخابات کنار رفتيد و آرايتان به سبد روحاني ريخته شد، اين امر هوادارانتان و کساني را که در حمايت از جريان اصلاح طلبي رأي داده بودند متوقع مي کرد که شما در دولت به گونهاي حضور داشته باشيد اما اين اتفاق نيفتاد، چه شد که بر خلاف برخي خبرهاي غير رسمي که از حضور شما در پاستور خبر مي داد به دولت نرفتيد؟
اين توقع فقط در طرفداران ما نبود و آن گونه که به من خبر داده بودند اين توقع از سوي هواداران و ستاد آقاي روحاني هم مطرح شده بود.
من دو ملاقات با آقاي روحاني پس از انتخابات داشتم . در ملاقات اول که براي تبريک رفته بودم با فرض اينکه بنده وظيفه کمک به دولت دارم و حقيقتاً دلم مي خواست به دولت آقاي روحاني کمک کنم اين موضوع را با ايشان مطرح کردم البته اين فرض را با همه دولت ها داشته ام و حتي در مدت کوتاهي که با دولت آقاي احمدي نژاد همکاري داشتم روزي که از دولت ايشان جدا مي شدم هم به آقاي احمدي نژاد گفتم که وظيفه خودم مي دانم به دولت کمک کنم چرا که اندوخته ام متعلق به مردم و نظام است . در اين دوره که دولت همسو است فکر مي کردم راحت تر بتوانم در پيشبرد امور به دولت کمک کنم.
بيش از 30 سال کار اجرايي کرده ام و همواره معتقد بوده ام که نبايد به يک مسوول و مدير نيرويي تحميل شود. اين موضع شفاف من بود که بارها در موضع گيري هايم اعلام کردم . ما به دنبال هيچ نوع سهم خواهي نبوده و نيستيم چرا که دولت و شخص رئيس جمهور بايد در انتخاب همکاران احساس آرامش کند و هر نيرويي را که مي پسندد و با آنها راحت تر است دعوت به همکاري کند.
البته يک زماني است که بر اساس يک ساز و کار سياسي ائتلافي صورت ميگيرد و برنامه همکاري مشخص ميشود ولي در مورد کنارهگيري من از جانب دوستاني که مديريت ائتلاف و اجماع را انجام دادند ائتلاف مدون و برنامه ريزي شدهاي تدوين نشده بود که چگونگي تشکيل دولت از پيش تعيين شده باشد. به همين خاطر نه ادعايي ميتوانستم داشته باشيم و نه من باوري به چنين ادعاهايي دارم . البته در ملاقاتهاي متعددي که گروه هاي مختلف بعد از انتخابات با من داشتهاند مطالبه اصلي شان حضورم در دولت آقاي روحاني بود که من در پي اين ديدارها و درخواستها در ملاقات دومم با آقاي روحاني که البته با درخواست ايشان انجام شد اشارهاي به اين ديدارها کردم.
در ديدار دوم اين موضوع را مطرح کردم که چگونه بايد حضور 73 درصدي مردم که انصافاً سرمايه عظيمي است، حفظ کرد و حفظ اين سرمايه را نمي توان تماما به دولت سپرد، بالاخره دولتي که در شرايط خاصي روي کار آمده است اگر چه بايد تلاش کند به مطالبات مردم پاسخگو باشد و برنامه هايش را اجرا کند ولي حفظ کل اين سرمايه را نبايد تنها به دولت سپرد.
يعني شما با آقاي روحاني به توافق رسيديد که شما بيرون از دولت به حفظ سرمايه و پشتوانه مردمي دولت بپردازيد؟
نه، اين تصميم شخصي بنده بود، وظيفه خودم را حفظ و ان شاء الله ارتقاي اين سرمايه مي دانم بنابراين براي خودم جايگاهي را در دولت قايل نبودم در عين حال موضع ما کمک به دولت بود. در دومين ملاقاتم با آقاي روحاني ايشان تصدي دو وزارتخانه را به من پيشنهاد کردند که با تشکري که از ايشان داشتم اعلام کردم آمادگي ندارم وزير بشوم.
اين عين جمله من به ايشان بود که براي نخستين بار است آن را مطرح مي کنم. البته درباره آن دو وزارتخانه هم رايزني هايي کرديم و من هم افرادي را پيشنهاد دادم.
آيا از پيشنهادهاي شما استقبال شد؟
من نظراتم را مطرح کردم.
فکر نمي کنيد با توجه به کناره گيري شما و اينکه آخرين پست دولتي شما معاون اولي در دولت اصلاحات بود آقاي رئيس جمهور بايد پيشنهاد بهتري به شما مي کردند؟
بحث پيشنهاد بهتر و بدتر نيست کار جمعي است و هر کسي بنا به خواست رئيس جمهور سمتي را مي پذيرد. اين تشخيص رئيس جمهور است که از چه افرادي درچه سطحي بهره ببرد، من توقعي از ايشان نداشتم.
بر اساس توقع نه بنابر انتظاري که در جامعه وجود داشت؟
شايد انتظاري که داشتم اين بود که با توجه به تجربه بيش از 30 سال مديريتي ام آقاي روحاني در برخي امور بيشتر از من مشورت مي گرفتند.
يعني تمايل داشتيد آقاي روحاني درامور مربوط به دولت از شما مشورت بگيرد؟
بله ، آمادگي داشتم در برخي امور ايشان از من مشورت بگيرند.
يعني پس از ديدار دوم تا کنون ملاقات و صحبتي ديگر نداشته ايد؟
در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام و شوراي عالي انقلاب فرهنگي ايشان را مي بينم، اما در اين مدت ملاقات دو نفرهاي نداشتهايم.
شايد بشود ايرادي که به آقاي روحاني يا نزديکان ايشان گرفت اين است که در اين مدت به جاي اينکه فضا را براي بهره بردن از توان مديريتي چهره هاي اصلاح طلب فراهم کند بستري را فارهم آورده است که به واسطه آن مهره هاي جريان محافظه کار در دولت هر روز بيشتر از قبل قدرت مي گيرند، فکر نمي کنيد اين امر در آينده نه چندان دور به سرمايه اجتماعي ايشان ضربه وارد مي کند؟
اين رئيس جمهور است که تشخيص مي دهد با چه جريان و گروهي کار کند.
اما اين جريان محافظه کاري که روز به روز در دولت قدرت بيشتري مي گيرد با خاستگاهي که روحاني را رئيس جمهور کرد خيلي فاصله دارد؟
اين تشخيص آقاي روحاني است و حق ايشان است و ما نمي توانيم گلهاي داشته باشيم.
دورنماي تعامل آقاي روحاني با جريان محافظهکاران را چگونه ميبينيد؟
آقاي روحاني موضع شان اين است که با همه جريانات تعامل دارند.
ولي الان کفه ترازو به سمت جريان ديگري سنگيني مي کند؟
قضاوتي ندارم.
اين روزها خبرهايي درباره فعاليت شما براي انتخابات مجلس دهم به گوش مي رسد، چرا برنامه انتخابات مجلس را از هم اکنون استارت زده ايد؟
بر اساس تجربهاي که از فعاليتهاي انتخاباتي اصلاح طلبان دارم معتقدم تصميمات مهم شان را دقيقه 90 مي گيرند . در جبهه اصلاحات گاهي تا دو ماه مانده به رقابتهاي انتخاباتي در مورد حضور يا عدم حضور در انتخابات شک و ترديد وجود دارد. اين بار يکي ـ دو ماه بعد از انتخابات رئيس جمهوري ضرورت برنامه ريزي براي انتخابات مجلس را مطرح کردم و گفتم بايد برنامه راهبردي مان را براي انتخابات مجلس مشخص کنيم چرا که مجلس جايگاه مهمي در نظام تصميم گيري و تصميم سازي کشور دارد و اين برنامه را هم اکنون در دستور کار داريم و موضعي که اعلام شد اين بود که اصلاح طلبان و رقبايشان از الان بايد با برنامه براي انتخابات مجلس آينده فعال شوند تا يک انتخابات رقابتي جدي و پرشور داشته باشيم.
آيا اين تفکر بين جريان اصلاحات و سران اصلاحات مطرح شده است؟
خوشبختانه در عمل از اين رويکرد استقبال شده است.
پس فکر مي کنيد انتخابات مجلس دهم از انتخابات رياست جمهوري بهتر برگزار مي شود؟
خيلي خوشبين هستم. برنامهاي که ما داريم اين است که نه تنها سرمايه اجتماعي 73درصدي را تا انتخابات مجلس حفظ کنيم بلکه مي خواهيم ان شاء الله با عملکرد خوب دولت اين سرمايه را ارتقا دهيم. ما تلاش مي کنيم حضور مردم را به حداقل 80 درصد برسانيم.
برنامه شما براي حضور اصلاح طلبان در مجلس آينده چيست؟
برنامه ريزي اصلي ما اين است که اکثريت مجلس آينده در اختيار تفکر اصلاح طلبي باشد و براي اينکه به اين مهم دست پيدا کنيم بايد نيرهاي متدين، کارشناس و نخبه را به مردم معرفي کنيم.
فکر مي کنيد برخي تندروها سد راه حضور اصلاحات و کانديداهايشان در مجلس دهم نمي شوند، آيا براي رد صلاحيت هاي گسترده و موانعي که بر سر راه حضور کانديداهاي اصلاح طلب وجود دارد، مي شود چارهاي انديشيد؟
اميدواريم که بر اساس قانون عمل شود . من فکر مي کنم مسير خوبي پيش روي ما باشد به ويژه اينکه فرمايشات مقام معظم رهبري مبني بر اينکه رأي مردم الناس است راه روشن تري را مقابل مسئولان و مردم گذاشته است اين امر دست اندرکاران امر انتخابات را موظف مي کند که بايد بر اساس مر قانون عمل کنند ، اگر بر اساس قانون عمل شود که اميدوارم چنين شود مانعي وجود نخواهد داشت.
بحث سر ليست ها اين روزها خيلي داغ است خبرهاي غير رسمي زيادي در اين باره مطرح مي شود …ببينيد ، اين مسأله فعلا يک بحث انحرافي است، فکر مي کنم در مقطع فعلي پيش کشيدن بحث سرليست انتخاباتي خيلي مناسب نباشد . ما الان بايد درباره راهبردهايمان، در مورد ويژگيريهاي کانديداها، روشهاي اجماع و ائتلاف رايزني کنيم. بحث سرليستي گام نهايي است که بايد به مصاديق برسيم که قطعا نيمه دوم سال 94 زمان آن است و مطرح خواهد شد.
راهبردها و گفتمانتان براي انتخابات مجلس آينده چيست ؟
اعتقاد داريم تفکر اصلاح طلبي تفکر انقلاب است پس بايد براي پيروزي اين تفکر در انتخابات آينده تلاش کنيم ، اينکه گفتمان آينده چه خواهد بود را مردم تعيين مي کنند . حدس مي زنم دو گفتمان رايج يعني اصلاح طلبي و اصولگرايي به نوعي تغيير کند اما اينکه به چه سمتي مي رود فعلا مشخص نيست .
واقعيت اين است که دو گفتمان اصلي در انقلاب بوده است در هر دوره به عنواني و نامي مطرح شده اند که در اين چند ساله با نام اصلاح طلبي و اصولگرايي در حال فعاليت هستند . احتمال دارد اين گفتمان تغيير کند ولي عقبه آن اصلاح طلبي و اصولگرايي است . بايد تلاش کنيم که باز هم گفتمان اصلاح طلبي پيروز شود . براي اينکه مجلس در جايگاه واقعي اش قرار گيرد بايد يک مجلس مقتدر و کارشناس داشته باشيم که به دولت هم کمک کند . کمک به دولت به معناي سوال نکردن و پرسش نکردن مجلس از دولت نيست بلکه گاهي سوال کردن و تحقيق و تفحص مجلس از دولت مي تواند به دولت کمک کند . معتقدم دولت بايد پشتش به مجلس گرم باشد و مجلس را پشتيبان خودش بداند البته با توجه به جايگاه هر دو قوه در قانون اساسي .
براي اينکه اين امر تحقق يابد و مجلس را در اختيار بگيريد چه برنامهاي داريد؟
برنامه هاي راهبردي خودمان را در زمان مناسب اعلام خواهيم کرد. بايد نيروهاي توانا در پهنه کل کشور شناسايي کنيم. روي نيروهاي جوان حساب ويژه باز کردهايم.
يعني معتقديد با نيروهاي جوان مي خواهيد اکثريت مجلس را به دست بياوريد؟
يکي از اولويتهاي ما جوانان و نسل سومي هستند که بايد حضورشان در مجلس پر رنگ شود، اولويت ديگر ما زنان هستند. الان بيش از 50 درصد از فارغ التحصيلان دانشگاه هاي ما را زنان تشکيل مي دهند و بايد متناسب با اين پتانسيل ظرفيت در تصميم گيري ها و تصميم سازي هاي کشور نقش فعال داشته باشند. الان متأسفانه در مجلس ما تنها 9 بانو حضور دارند به نظر زنان توانا و با انگيزه که صلاحيت هاي علمي و سياسي دارند خيلي راحت مي توانند وارد مجلس شوند تا بتوانند به طور خاص مطالبات زنان و ساير مسائل ملي را دنبال کنند و در مجموع بايد از اين ظرفيت عظيم کشور نيز بيشتر بهره برد.
پيروزي در مجلس آينده نيازمند حفظ پايگاه اجتماعي اصلاحات است که در انتخابات اخير به ميدان آمدند، شما در صحبت هايتان به اهميت اين مسأله اشاره کرديد پيش تر هم اعلام کرده بوديد که براي تحقق اين امر به دنبال تأسيس حزب هستيد، اما هنوز خبري از تأسيس حزبتان در دست نيست، براي حفظ اين بدنه اجتماعي چه برنامهاي داريد؟
اعتقادم به کار تشکيلاتي است و فکر ميکنم رويکردي که بتوانيم براي اجرايي کردن تمام بندها و اصول قانون اساسي دنبال کنيم تشکيلات است با همين رويکرد بود که ما در سال 87-86 ايده بنياد اميد ايرانيان را طرح ريزي کرديم و در سال 88 رسماً مجوز را از ثبت شرکت ها گرفتيم هر چند که فعاليت هايي داشتيم اما در طول چهار سال گذشته مورد بي مهري هاي زيادي قرار گرفتيم و بنابراين نتوانستيم فعاليت هايمان را آنچنان که انتظار مي رفت گسترده کنيم و به همين دليل در دوره جديد هم اولويت اول ما را فعال تر کردن بنياد اميد در تمام کشور گذاشتيم که خوشبختانه گام هاي خوبي هم در اين زمينه برداشتيم و کار ديگري پيگيري شد و خواسته برخي اساتيد و چهره هاي دانشگاهي تأسيس يک تشکل صنفي اساتيد بود که طي ماه هاي گذشته جلساتي برگزار شد و در نهايت تصميم به اخذ مجوز براي فعاليت تشکل صنفي اساتيد گرفته شد و اخيرا نخستين مجمع عمومي اين تشکل برگزار شد. اين تشکل اگر شکل بگيرد گامي است در جهت توسعه فعاليت ها علمي ـ پژوهشي و صنفي اساتيد و حفظ سرمايه اجتماعي اساتيد و دانشگاهيان. برنامه ديگر مان تقويت NGO ها و تشکل هاي مردم نهاد است، اما بحث تشکيل حزب از جمله مطالباتي بود که از من درخواست مي شد که ما از همان ابتدا کار گروهي را براي بررسي ضرورت يا عدم ضرورت تشکيل حزب تشکيل داديم. بررسي ها ادامه دارد اما هنوز به نتيجه قطعي نرسيده ايم که آيا در اين شرايط ما بايد حزب جديدي را به حزب هاي همسو اضافه کنيم و آيا اين حزب سبب همگرايي بيشتر مي شود يا خودش عامل واگرايي خواهد بود. در حقيقت اگر به نتيجه برسيم که ايجاد حزب جديد سبب همگرايي بيشتر در بين جريان هاي همسو و تقويت تشکل مان مي شود لحظهاي در ايجاد آن ترديد نخواهيم کرد اما اگر احساس کنيم شرايط براي تشکيل حزب جديد با رويکرد مشخص مان مهيا نيست قطعا تشکيل آن را به تعويق خواهيم انداخت.
آيا فعال شدن اخيرتان در ماه هاي اخير مانند ديدارهايتان با تشکل هاي مختلف و هنرمندان و … هم در راستاي حفظ اين بدنه اجتماعي است؟
علت اصلي احترام به خواسته مردم و پاسخگويي به لطف و محبت آنهاست. مهمترين دليل هم حفظ سرمايه اجتماعي است در عين حال در جلسات ديدگاه ها و نکته نظرات ارزشمند اقشار مختلف مطرح مي شود که براي ما بسيار ارزشمند است و ما سعي ميکنيم از آنها در برنامهاي خودمان حداکثر استفاده را بکنيم.
بحث روزنامه اميد ايرانيان به کجا رسيده است، مدتي است که اعلام کرده ايد روزنامه را منتشر مي کنيد اما هنوز خبري از صدور مجوز و انتشار نيست؟
مجوز آن اخيرا دريافت شده است.
بعد از اينکه به دولت نرفتيد خبري آمد که به شما پيشنهاد شده است جايگزين آقاي حسن روحاني در مرکز تحقيقات شويد چرا به مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام نرفتيد؟
آقاي هاشمي درباره مرکز تحقيقات استراتژيک با من صحبت کردند و من هم پيشنهادي به ايشان ارائه کردم و در نهايت به صورتي که مطلعيد تصميم گيري شد.
يعني پيشنهادتان را آقاي هاشمي رد کردند؟
ببينيد، در مورد مسووليت ها رايزني مي شود و مشورت هايي صورت مي گيرد و در نهايت تصميمي گرفته مي شود.
يعني مقامات ديگر هم در تعيين رياست مرکز تحقيقات نقش داشته اند؟
قاعدتا مسوول آقاي هاشمي است اما اگر فردي بخواهد مسوولي را تعيين کند علي الاصول با ديگران هم رايزني مي کند لذا قطعا ايشان هم با مقامات ديگر صحبت کردهاند.
اخيراً شنيده شد شما براي رفع حصر از سران اصلاحات مشغول رايزني و گفت و گو هستيد، اين خبر صحت دارد؟
اقدام خاصي اخيرا صورت نگرفته است و هر چه بوده در ادامه رايزني هاي سه سال گذشته بوده است منتها در اين مدت رايزني هايي انجام شد و با برخي افراد در جناح هاي مختلف صحبت کردم. بر اين باورم بايد اجازه داد با آرامش و با محوريت دولت مسأله پيگيري و ان شاءالله حل شود.
فکر مي کنيد آقاي روحاني مي تواند به اين مسأله خاتمه دهد؟
آقاي روحاني رييس جمهور هستند و رييس شوراي عالي امنيت ملي و قاعدتاً راحتتر مي توانند مباحث را پيش ببرند.
فکر مي کنيد فضا براي حل اين مسأله مهيا است؟
اجازه بدهيد بنده قضاوتي در اين باره نداشته باشم تا حل مسأله با حاشيه هاي کمتري همراه باشد.
در اين فضا به نظرتان انتقال آقاي مهدي کروبي به منزل شخصي اش اتفاق مهمي است؟
فکر مي کنم اين اقدام اتفاق مهمي است و آن را نشانه مثبتي براي حل مسأله مي دانم.
کارنامه هشت ماهه دولت يازدهم را چگونه ارزيابي مي کنيد آيا اگر شما هم رئيس جمهور بوديد همين اولويت ها را داشتيد؟
سوالي در زماني که کانديداي انتخابات رئيس جمهور بودم از من شد که در ماه هاي نخست رياست جمهوري چه مي کنيد و من گفتم که هيچ تعهدي نمي دهم چرا که نه در تدوين بودجه سال 92 سهيم بوده ام و نه در تصويب آن. بعد هم زماني دولت را تحويل مي گيريم که پنج ماه از سال گذشته است و بخش مهمي از بودجه صرف شده و نيز مي دانستم بخش عظيمي از درآمدهاي پيش بيني شده از دولت تأمين نخواهد شد. به نظرم نبايد دولت به مردم هيچ تعهدي براي ماه هاي اول مي داد بايد مسير و روندها را ابتدا اصلاح مي کرد و سپس در آرامشي که حاصل مي شد امور را پيش مي برد . دولت بايد تغيير رويکردها و نگاه ها را در ماه هاي اول دنبال کند. به نظرم در مورد تغيير رويکردها عملکرد دولت خوب بوده است. هر چند مي توانست بهتر عمل کند. دولت اولويت هايي را تعيين کرده و در حال پيشبرد آن ها است اما نکتهاي که نبايد فراموش کرد اين است که دولت نبايد تعهدات و وعده هايي را که به مردم داده است فراموش کند. دولت بايد تلاش کند اين سرمايه عظيم اجتماعي که ايجاد شده است را حفظ کند لذا بايد حتي المقدور به تمام وعده هايش عمل کند البته مردم شرايط را درک مي کنند. ان شاء الله بتوانيم عملکرد دولت را در نخستين سالي که بودجه اش را خودش تدوين کرده و در تصويبش مشارکت دارد يعني سال 1393 ارزيابي کنيم.
نقاط ضعف و قوت دولت روحاني را اگر بخواهيد تيتر وار بگوييد در چه مي دانيد؟
براي ارزيابي خيلي زود است اما فرآيند کلي را مثبت مي دانم.
اگر شما رييس جمهور بوديد همين روند را در پيش مي گرفتيد؟
اولويت هاي افراد متفاوت است.
اولويت هاي شما چه بودند؟
حالا که رئيس جمهور نيستم.
آقاي روحاني يک سري شعارها و وعده هايي درباره مسائل سياسي داد اما فعلاً نشانهاي از تحقق آنها در دست نيست ارزيابيتان از اين موضوع چيست؟
شايد زود باشد قضاوت کنيم، البته خوب بود که آقاي روحاني در گزارش صدروزه شان به آنها اشاره مي کردند و اميدوارم در گزارش بعدي شان به اين موضوع بپردازند.
اين روزها آقاي احمدي نژاد از هر فرصتي استفاده مي کند تا خودش و اقداماتش را خبري کند انگار که مي ترسد فراموش شود، شما فکر مي کنيد احمدي نژاد فراموش شدني است؟
احمدي نژاد بخشي از تاريخ کشور است و تاريخ فراموش شدني نيست. او در يک مقطعي هشت سال رئيس جمهور اين کشور بوده است . اميدوارم هيچ رييس جمهوري فراموش نشود.
حتي احمدي نژاد؟
بله حتي آقاي احمدي نژاد . بالاخره ايشان هم از مديران ارشد نظام بوده اند.
چند اسم را مطرح مي کنم شما آنها را در چند کلمه توصيف کنيد.
علي اکبر ناطق نوري : شخصيتي منطقي، معقول و دلسوز نظام
رحيم صفوي : فرمانده موفق سپاه و جز متدينين نظام که سهم بسزايي در هشت سال دفاع مقدس داشتند.
حميده مروج : همسري يگانه و ياوري وفادار، مادري بي نظير و پزشکي متخصص و متعهد.
سيد محمد خاتمي : رئيس جمهور دلسوز و متدين هشت ساله کشورمان که همشهري من هم هستند.
علي مطهري : نمايندهاي شجاع و متعهد که بدون رودربايستي اعلام نظر ميکند.
زهرا رهنورد : همسر وفادار جناب آقاي ميرحسين موسوي که اميدوارم هر چه زودتر مشکل شان حل شود و از حصر رهايي يابند.
اسفنديار رحيم مشايي : مشاور کليدي و نزديک ترين يار احمدي نژاد.
انتهاي پيام/